یک تحلیل غیر علمی!
مامانی دو سه روز پیش داشتم به این فکر می کردم که اغلب نی نی هایی که بچه اول هستند شبیه باباهاشون می شن! البته همیشه استثنا هست. اما اغلب مواردی که من دیدم شباهت نی نی اول بیشتر به بابا بوده تا مادر!! از خودم پرسیدم راستی چرااااا؟؟؟! به عنوان یک مادر که 9 ماه فرزندم رو در وجودم حمل کردم و نگه داشتم و سختی هاش رو کشیدم، دوست دارم بچه ام کمی هم شبیه من باشه!!! اما متاسفانه در مواردی نی نی کلا هییییچ شباهتی به مامان زحمت کشش پیدا نمی کنه!!!
یه کمی که فکر کردم یه چیزی به ذهنم رسید! خب برای این مساله تحلیلها و دلیلهای غیرعلمی زیادی شنیده بودم! یکی از اون دلیل ها رو هم خودم پیدا کردم!!
مادر اینقدر از نظر روحی و جسمی با فرزندش در طی 9 ماه در ارتباطه و اینقدر این وابستگی به فرزندش شدید و محکمه، و اینقدر انواع و اقسام هورمونهای عشق و محبت در طی بارداری و زایمان و شیردهی در بدنش ترشح می شه که نمی تونه بچه اش رو دوست نداشته باشه! به عبارتی مادر از همون لحظه اول تولد ( و شاید حتی از همون لحظه ای که می فهمه یک موجود کوچیک در درونش در حال رشده) بچه اش رو با تموم وجودش می خواد و به این بچه هر جوری که باشه، به هر شکل و قیافه و رنگی که باشه، با تمام قلبش عشق می ورزه. برای مادر واقعا مهم نیست که بچه اش چه قیافه ایه. مهم اینه که پاره وجودشه. همین. حتی خیلی از زنها این حس رو سالها قبل از مادر شدن! نسبت به فرزند آینده اشون دارند...
اما مردها کمتر این حس رو به این شدت تجربه می کنند. بارداری زن برای خیلی از مردها کلا یک مسئله مبهمه! هیچ درکی از اینکه داره چه اتفاقی می افته ندارند! (البته نه همه مردها!) حس پدری و پدر شدن دیرتر به سراغشون می یاد. خیلی هاشون واقعا تا وقتی که اون موجود کوچیک زنده رو توی دستاشون نبینند باور نمی کنند که پدر شدند! حق هم دارند! هیچ موجودی رو توی دلشون حس نکردند که دائم بهشون لگد بزنه! یا زیر دلشون سکسکه کنه! یا خودش رو کش و قوس بده! این حس برای زن خیلی واقعی تره...
تازه باور اینکه این موجود کوچیک توی بغلش، بچه خودشه و متعلق به این مرده، و نصف کروموزومهای این نوزاد مال اونه، باز هم سخت تره!
شاید این یک ترفند خداییه برای اینکه حس و محبت پدرانه رو در مرد بیشتر شکوفا کنه! موجودی رو خلق کنه که شبیه پدرش باشه. مرد، نوزادی رو در آغوشش ببینه که شبیه خودشه، یک انسانی بدنیا آمده که شبیه اوست. و به این ترتیب مرد بیشتر به این باور می رسه که این طفل کوچیک همونقدر که پاره وجود مادرشه، یه تیکه از وجود او هم هست و خون او در رگهای این بچه جریان داره... خب مسلما حس تعلق و مالکیت بیشتری نسبت بهش پیدا می کنه و مهر پدریش بیشتر شکوفا می شه! در واقع دوباره خودش رو توی اون بچه می بینه و پیدا می کنه. و همون قدر که خودش رو دوست داره (مثل هر انسان دیگه ای) اون بچه رو هم دوست خواهد داشت...
اگه واقعا دلیل شباهت بچه های اول به پدرشون همین یک مساله هم باشه من که قانع شدم!! نورا جان با خیال راحت شبیه بابایی بشو! من هیچ اعتراضی ندارم!
پی نوشت: راستی می دونی استیکر روی دسک تاپم می گه چند روز تا اومدن تو مونده؟؟! ١ روز!!! ولی کور خونده!! نمی دونه که تو هم بدتر از مامانیت آخر خونسردی هستی!!!