نورانورا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

حسی به رنگ آسمان

نترس خدا هست. مامانی و بابایی هستن...

1390/7/1 0:03
نویسنده : مانيا
1,126 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم، چند هفته ای میشه که توی کلاسهای آمادگی برای زایمان و بارداری خانم روستا شرکت میکنم. خیلی کلاسهای مفیدیه. هم برای بالا رفتن اطلاعات مامانها که باردارند و می خوان زایمان کنند، هم اینکه یک سری حرکات و تمرینهای ورزشی که آمادگی بدنی مامانها رو برای زایمان بالا می بره یاد میدن و یوگای بارداری و تمرینات آرامش بخشی و تکنیک های تفسی خوبی یاد میدن.

خلاصه اینکه.... امروز خانم روستا توی کلاس یه چیزی گفتن که من خیلی احساساتی شدم و هر وقت بهش فکر می کنم گریه ام میگیره! البته من هر وقت به تو فکر می کنم اینقدر احساساتی میشم که گریه ام میگیره! امروز به بابایی میگفتم فکر کنم من وقتی تو رو بدنیا هم بیارم از خوشحالی دیدنت گریه کنم!

خانم روستا گفتن که بچه های شما هیچ کدوم دوست ندارن به این دنیا بیان و همشون در موعد مقرر با اجبار خداوند به این دنیا می آن. وگرنه برای همه شون بهشت و خوشی توی دل مادرهاشونه. این دنیا براشون ناشناخته است و ازش می ترسن. و به همین دلیل هم باید هنگام و لحظه زایمان رو تا حد امکان برای نوزادان راحت و آسون کرد و خشونت رو از اون لحظه دور کرد و زایمان بدون خشونت انجام داد...

مامانی می دونم که از اومدن به این دنیا شاید بترسی. اما اینو می خوام بدونی که اینجا همه منتظر ورود تواند. مامان و بابا لحظه شماری می کنن که تو رو ببینن و عاشقانه و از صمیم قلب دوستت دارند. مامانی ما داریم اینجا همه چیز رو برای ورود شما آماده می کنیم و سعی می کنیم وسایل راحتی و آرامشت رو فراهم کنیم. نورای قشنگم اگه بیای اینجا همه دوستت دارند. مامانی هیچ وقت تنهات نمی گذاره. بابایی همیشه پیشت می مونه و ازت حمایت میکنه. تو پاره قلب ما و عشق زندگی ما هستی. از هیچی نترس. اول از همه خدا مراقبته و دوستت داره و اصلا خدا عشق پدر و مادر رو توی دلشون می گذاره برای اینکه از نوزاد بی پناه محافظت کنند. در درجه بعد من و بابایی پیشت هستیم و ازت مواظبت می کنیم و نمیگذاریم که هیچ سختی و گزندی به عزیز دلمون برسه. اینجا به کمک خدا همه چیز برای شما خوبه. پس نترس مامانی. نترس. بیا و امید زندگی ما باش...

مامانی و بابایی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت دارند...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نبات کوچولو
31 شهریور 90 21:49
بعضی از مردم به اشتباه فکر می کنند که کلاغ ها سیصد سال عمر می کنند یا خارپشت ها خارهایشان را پرتاب می کنند . در این جا ما به بعضی از این داستان های غیر واقعی و علت غیر واقعی بودن آن ها می پردازیم . منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 8 تا 12 سال)
مامان ابوالفضل
1 مهر 90 17:13
سلام به نورا جون خیلی خوبه که بدونی همچین بابا و مامان منتظری داری که حسابی دوستت دارن پس نترس گلم و به موقع بدنیا بیاااااااااااا
آزي
5 مهر 90 13:53
وبلاگ نورا جون خيلي خوشگله. ني ني ما دي به دنيا مياد. خوشحال ميشم تا با هم تبادل لينك كنيم
مهیــا
11 مهر 90 17:06
مانیا جون حس قشنگی داری,وقتی میبینم این جوری با دخترت گپ میزنی لذت میبرم و اشک توی چشمام حلقه میزنه.