نورانورا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

حسی به رنگ آسمان

40 روز تا آمدن تو...

1390/9/5 2:14
نویسنده : مانيا
1,229 بازدید
اشتراک گذاری

نورای عزیزم...

چهل روز تا آمدنت مانده و تا امروز شش چهل روز را با هم گذرانده ایم...

تنها چهل روز عمرم که برای گذشتنش عجله دارم و ندارم!!! عجب است جمع این دو حال متناقض در قلب عاشق یک زن!

مادرت در لحظه هایی ناب و بی قرار و پر نوسان و پرالتهاب به سر می برد، چنان که گاه از حال دل خود برای آمدن تو بی خبر می ماند! بیایی و با خود دنیایی از شیرینی و حلاوت و رنگین کمانی از عشق و محبت بیاوری؟؟! یا بمانی تا مادر کمی بتواند این بی قراری های دلش را تسکین دهد و شور و التهاب و هیجان این تجربه جدید و نفس کشیدن در این دنیای ناشناخته -دنیای مادری- را بنشاند؟ و تو از کجا بدانی که التهاب مادر شدن یعنی چه؟ و از کجا بدانی که در آغوش کشیدن طفلی که همه رگ و پی و گوشت و خون و پوستش را ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه در وجودت پرورانده ای و قرار است چشم در چشم تو بدوزد و نفس به نفس پر از نیاز و طلب برای وجود تو باشد و تو را به نام مادر -آین نام آسمانی- بنامد، چه معنی دارد؟

چهل روز به آمدنت مانده و من در عجبم که چه زود این مدت را گذرانده ام. همدم این روزهایم تکانهای گاه و بیگاه دخترکی کوچک است که می خواهد امید و همدم و هم صحبت مادرش باشد و من این را از آنجا فهمیدم که هر وقت صدایت کردم و مخاطب حرفهای مادرانه ام قرارت دادم، هرچند با ضربه ای کوچک پاسخم دادی، انگار که بگویی دخترکت حرفهایت را می فهمد، و چه زیبا و لذتبخش است برایم آن لحظات!

فقط چهل روز به آمدنت مانده و من همچنان در نوسان و انقلاب درونم! و به یقین می دانم این تنها چهل روز عمرم است، تنها و تنها چهل روز عمرم است که برای گذشتنش یقینا عجله دارم و اما... هیچ عجله ای ندارم!...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان عسل
5 آذر 90 8:50
سلام ممنون به وبلاگ عسل سرزدين ايشالا اين چهل روز رو هم با سلامتي سپري کنيد و دختر خوشگلتون رو با سلامتي در بغل بگيرين
زهرا
8 آذر 90 1:19
سلام مامان نی نی , فکر کنم نی نی هامون تقریبا هم زمان به دنیا بیان ! به امید روزهای مادرانه و شادت نازنین .
زهرا
8 آذر 90 1:24
راستی شما همون مانیای مامانهای دی ماهی هستی؟!



آره عزیزم خودم هستم