تو دلمی!
سلام قشنگ مامان... می دونی که یکی دو روز دل مامانو به هول و ولا انداختی که نکنه یه چیزیت شده باشه؟؟ پنج شنبه وقتی از اسخر برگشتم مهمون داشتیم و برای غذا درست کردن ایستادم. خسته شدم. خودم فهمیدم. تو رو هم خسته کردم عزیزکم. همون شب بود که چند لکه خون دیدم... ترسیدم... خون در بارداری علامت خوبی نیست... اما فرداش جمعه بود و کاری نمی تونستم بکنم. این بود که فقط می تونستم استراحت کنم و منتظر باشم تا روز شنبه که ببینم دکترت چی میگه. وقتی رفتم پیش دکتر ترکستانی گفت چون تو خیلی کوچولویی و صدای قلبت با گوشی شنیده نمی شه باید بری سونوگرافی تا صدای قلب نی نی رو بشنوی و بفهمیم که سالمه یا نه... با اینکه دو هفته پیش رفته بودم سونوگرافی. خلاصه که اون ش...
نویسنده :
مانيا
12:24